احیا نوشته شده توسط D M Annechino

یک راز فوق العاده نوشته و تفکر شده که مطمئناً شما را کاملاً سرگرم می کند – و شما را می ترساند! نویسنده دارای پیچ و خم های زیادی است که شما را هیجان زده می کند و شما را وادار می کند تا مدام به این فکر کنید که در آینده کدام شخصیت چه خواهد شد. خیر ، داستان با بسیاری از تغییرات که خواننده با آن همراه می شود شما را با بسیاری از افراد گیج نمی کند و باعث می شود که آنها در مورد اینکه چه کسی بوده و کجا دکتر متخصص قلب در مشهد در داستان تعلق دارند گیج شود. نویسنده ، دانیل آنچینو ، روشهای عالی نوشتن خود را به خوبی آموخت و امیدوارم که او همچنان به نوشتن چنین اسرار خیال انگیز و نیرومندی ادامه دهد.

مقدمه ما را با نمونه ای از آنچه انتظار می رود هنگامی که یک زن جوان احساس می کند به نظر می رسد که او یک عمل جراحی بزرگ انجام داده است ، به تختخواب یا جایی دیگر بسته شده است ، خطوط IV وارد بدن او شده و کاملاً برهنه در زیر ملحفه ای که او را پوشانده است ، انتظار دارد. به این نتیجه یک فکر فوق العاده از متخصص قلب است که با انجام یک عمل جراحی تخصصی سعی در یافتن راهی برای درمان بسیاری از بیماران مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی با مشکلات قلبی دارد. فقط این پزشک بیمار ، افراد کاملاً سالم را از خیابان ها بیرون می آورد ، آنها را مخدر می کند و برای ادامه آزمایشات خود به خلوتگاه های خود می برد. جولیان قبل از اینکه احساس کند فرصتی برای برنده شدن بر این مشکل قلبی خواهد داشت ، به هشت بیمار نیاز دارد تا آزمایشات خود را در این زمینه انجام دهند. کشتن کسانی که با آنها آزمایش کرده بود برای جولیان مشکلی نداشت. پس از چند مورد اول ، او تصمیم گرفت قدرت جنسی خود را قبل از اینکه خود را از این بدن خلاص کند تسخیر کند. اوه بله ، او مراقب بود همه راههایی را که می توانست از طریق “کار” خود شناخته شود ، مخفی کند.

سامی ریزو و آلبرتو دیاز یک جفت عاشق بودند. سامی پلیس بود ، اما پس از مرگ با سیمون در مدت کوتاهی قبل ، نیروی پلیس را ترک کرد زیرا می دانست او خیلی ناراحت است و نمی تواند دوباره این کار را انجام دهد. آل یک پلیس بود که با سامی زندگی می کرد و به او کمک کرده بود تا صدمات بزرگی را که متحمل شده و هنوز هم متحمل شده است ، پشت سر بگذارد. سامی بسیار سپاسگزار بود که آل در کنار او بود و هر روز به او راهنمایی می کرد تا بتواند زندگی کند. یک شب سامی وقتی مافوقان آل زنگ زدند به او تلفن کردند و به او گفتند که به جایی خاص برود ، چون قتلی رخ داده است ، هیچ جزئیاتی وجود ندارد ، فقط به آنجا برو. پیدا کردن اولین جسد واقعاً همه کسانی را که در اجرای قانون محلی بودند پس گرفت. قربانی لباس های بسیار گرانقیمی به تن داشت و ظاهراً آماده یک گردش بسیار گران قیمت بود.

مادر سامی دچار حمله قلبی شد و دکتر تمپلتون ، متخصص قلب بسیار پزشک او بود. او دائماً در بیمارستان یا در خانه با سامی در ارتباط بود. در حالی که مادرش هنوز در بیمارستان بود ، آل از ریو تماس تلفنی دریافت کرد که خواهرش در یک تصادف بد تصادف کرده است و معلوم نیست آیا او می تواند این کار را انجام دهد. آل مجبور شد به آنجا برسد تا با خواهرش در ریو باشد. بنابراین در حالی که مادر سامی در حال بهبودی بود ، آل مجبور شد به مکانی دور برود تا با خواهرش باشد. در تمام این مدت جولیان با ادامه آزمایش های خود زنان بیشتری را به خود اختصاص می داد. سامی از اینکه نیروی پلیس را ترک کرده بود ، خوشحال نبود. او دائماً در این فکر بود که آیا باید برای بازگرداندن مجدد درخواست کند یا آیا پس از مشکل تهدید کننده زندگی خود با سیمون ، فرصتی برای این کار دارد. سرانجام سامی به مافوق خود مراجعه کرد و پس از مدتی ملاحظات ، او به کار بازگردانده شد و البته به پرونده ای که همه مقامات قضایی را دیوانه کرده بود ، اعتراض شد.